نوشته ی مارک اوژه
ترجمه: امین زرگریان
آینده ی فردی و آینده ی جمعی
سوژه ی کتاب من، آینده است. نه آن آینده به معنای “آنچه پیش خواهد آمد.” آن آینده، نگاهی نسبتا کوته بینانه ست. موضوعی که بدون تمرکز بخصوصی روی گروه های بدون شکل تعریف میکنیم (چه آینده ای برای کودکانمان خواهیم ساخت؟). این درست تعریفی ست که بدون فکر کردن عمیق، “ما” را در مقام “حضور ناکافی” یا ناقص قرار میدهد. (در واقع ما را مسوول آینده ی زندگی کودکانمان میداند.) یا اصلا رویاهای “ما” را (علم، آینده ی بشر است.)
منظور آن آینده نیست، بلکه آینده به مثابه زمان پیوستگی، واقعی ترین زمان پیوستگی، با فرض درست اینکه زمان حال هرگز به دست نخواهد آمد، و اینکه هر لحظه با گذر سریع زمان، از دست ما سر میخورد؛ و اینکه گذشته همواره متروک است، به شکل برگشت ناپذیری تمام شده، یا فراموش شده است. آینده به مفهوم زندگی در فرایندی که فرد آن را زندگی میکند.
ذات آن آینده بر همه ما واضح و مشخص است؛ در حالیکه ما همواره در این تردید زندگی میکنیم که «چه پیش خواهد آمد». تمام این تعریف به هر آن چیزی بر میگردد که در حال حاضر در حال رخ دادن است، و این رخ دادن به آینده، بواسطه ی امر رخ دادن، محتوا می بخشد. در اینصورت چنین آینده ای میتواند حس امید یا ترس را بر انگیزد. جوامعی وجود دارند که چنین رخداد هایی، بعنوان رخ داد کاملا تصادفی، تجربه ای تحمل ناپذیر اند: باید ترجمه و تحلیل شوند تا در قالب بگنجند، و بدین صورت بشود آن ها را به شکلی عادی و در سلسله امور عادی ظاهر کرد.
[…] آینده، حتی وقتی پای فردیت در میان است، همیشه بعدی اجتماعی دارد: همواره وابسته به دیگران است. هر واهه ی زمانی در زندگی فرد که بعنوان “صحنه” (نمایش) میتوان آن را دید (آزمون، مسابقه، شغل، ازدواج)، همه به اندازه ی زیادی وابسته به دیگران اند تا خود فرد، و این نقش او را روی پهنه ی اجبار جمعی پر رنگ میکند. گاهی میگوییم که فرد آینده ی خود را “میسازد”، در حالیکه دیگران در چنین پروژه ای سهیم اند، که به خودی خود جلوه ای از زندگی اجتماعی است. بر عکس، این روزها صحبت از “انزوای” اجتماعی آن هایی ست که در ظاهر “آینده” ای ندارند؛ آن هایی که شکوه و اعتراض دارند به این اینکه زمان حال شان مدام پر است از بدبختی، که به بیانی همچون حکم مرگ است.
بنا بر این هر دو مفهوم “آینده” ابراز یگانگی ذاتی میان فرد و اجتماع است. تصور فرد مطلقا منزوی امکان پذیر نیست، درست همانطور که شکلی از آینده بدون دیگری امکان پذیر نیست.