“تمام بدنم از آن تو”: نامه های شگفت آور جنسی ازجويس، كاهلو، و او’كيف

       تصوير جورجيا اوكيف كه توسط آلفرد استيگليتز گرفته شده است. عكس: موزه ی ج پال/آلفرد استيگليتز

هشدار مترجم: ممکن است خواننده ی فارسی زبان، نوع واژگان به کار رفته را که عینا برگردان انگلیسی متن هستند، نپسندد، چرا که واژگان اعضای بدن در این نوشته به کار گرفته شده اند.

نوشته ی هولی ويليامز به تاريخ سه شنبه دوم ماه می ٢٠١٧ 

مترجم: امين زرگريان

اين متن برگردان از مقاله اصلی دربخش تئاتر وبسايت مجله ی گاردين است. ميتوانيد نسخه انگليسی اين نوشته را به زبان اصلی در وبسايت گاردين به اين آدرس بخوانيد. 

————

نمايشی تازه با صحنه های اروتيك به روي صحنه خواهد رفت كه چشمان بيننده را تر خواهد کرد، از این حیث که نمايش نامه آن نگاره های جنسی از شخصيت های مشهور را در برابر چشم تماشاگر به اجرا در خواهد آورد.  

“من درست همان كاری را كردم كه تو به من گفتی، دختر كوچولوی كثيف؛ و بعد خودم رو دو بار پاك كردم.” ممكن است از او برای رمان های شاهكار و هنر بی بديلش تقدير كنيم، اما جيمز جويس زمانيكه به دوست دخترش، نورا بارنكل مينوشت، يك راست سر اصل مطلب می رفت. اين شليك ابتدايی يكی از نامه های او از سال ١٩٠٨ و همينطور يكی از صريح ترين و عريان ترين آنهاست كه برای نورا نوشته است. 

نمايشی تازه به روی صحنه خواهد رفت كه اين دست نامه های پر از تمايلات جنسی شخصيت های مشهور قرون مختلف را به تصوير ميكشد، خواه عريان و بی پرده، و خواه بصورت رمز گذاری شده، خواه اروتيك و خواه رومانتيك. راشل مارس، تئاتر نویس مجری، در حال جمع آوری و تهيه ی مجموعه ای از اين نامه هاست كه آنها را با خوانش روی صحنه براي بيننده ها به اجرا دربياورد. اين نمايش بخشی از فستيوال جنسی هاتبِد (رختخواب آتشين) در لندن است كه در تئاتر مردمی “كمدن” به اجرا در خواهد آمد. اين مجموعه آميخته ای از نامه ها و سكسنوشته های مدرن (سكست به جای تكست) در قالب پيام، توييت و سكسنوشته ها در نرم افزار های دوست يابی امروزی خواهد بود. 

اگر ايميل ها هنر مكاتبه را به كمال رسانده اند، پس چه آينده ای در انتظار نامه های جنسی ست در قياس با ارضاي فوری اميال در رد وبدل كردن پيام های عاشقانه در نرم افزاری امروزی مثل تيندر. نفس اماره بشر، به نوعي در انتظار طولاني پاسخ به نامه های عاشقانه، كه امروز با پيام هاي خودتخريب شونده ی نرم افزار اسنپ چت جايگزين شده، گم و گور مي شود. 

مارس ميگويد:” فرم سكسنوشته (امروزی) بسيار فوری است.” “من برای نامه ها دلم تنگ شده است. نوعی هنر در ابراز ميل يا شهوت يا تجربه ی جسمی برای فرد ديگر در نامه نگاری وجود داشته كه ديگر وجود ندارد.”  

2441.jpg     “رفيقاي چاق و چمبه، اونايي كه طوفاني و طولاني اند، اون كوچولو موچولوهايي كه شاد و شنگولن … [جيمز جويس سال ١٩٠٤ – عكس از سي پي كيوران/گتي ايمجز]

مارس تنها كسی نيست كه به قدرت و گيرايی نامه های خوب پی برده است. وبلاگ نويس، شان آشر، مجموعه ای از مكاتبات را برای وبسايتش به اسم “نامه های دست نوشته” جمع آوری كرد كه به پديده ای در جهان نشر بدل شد، و آغازگر سری برنامه های “نامه های زنده” شد. نمايش مارس، پانزده نامه را به روی صحنه خواهد برد. اين نامه ها از آن دسته ی دلنواز گرفته تا “يه جورايی زننده” انتخاب شده اند. از طرفی، نامه های عاشقانه ی هنرمند مشهور فريدا كاهلو به ديه گو ريورا را داريم كه زيبايی و طراوت را بارور ميشوند. او با نوشتن “معجزه ی سبز منظره ی اندام تو”، با استفاده از تصوير سازی زنده و طبيعی سعی در ابراز ميل فيزيكی اش دارد:”تمام ميوه ها را ميشد در افشره ی لبان تو يافت، خون انار را، افق نارنجی رنگ ممي را، و خلوص افشره ي آناناس را.”

*ممي (میوه ای شبیه طالبی کوچک که محصول برزیل است)

خيلی از نامه ها خواهش شديدِ فقدان و غيبت معشوق را نشان ميدهند، مثل نامه ی جورجيا اوكيف هنرمند به آلفرد استگليتز عكاس در سال ١٩٢٢: “اين بدن من است كه تو را ميخواهد؛ انگار اين تنها خواهش و فكر من است – حتی به نظر اين تنها خاطره ی من از توست – دو بدن كه با هم در آميخته اند – كه يكديگر را به كمال لمس كرده اند از دو طرف – طوری كه از انتهاي يكی به ديگری مداری شكل گرفته ست.” 

در نامه ای ديگر مينويسد:”من به پشت دراز كشيده ام – منتظرم كه مرا بگسترانی – منتظر توام كه با لمس تو بميرم – با لذت لمس تو – حس لمس من، حس لمس تو را دريابد و آنرا بچشد – تمام بدنم را – تمام بدن من منتظر توست كه مركز بدن مرا با مركز بدنت لمس كنی.” 

نامه ی ردكليف هال رمان نويس به ايوجينيا سولين در سال ١٩٣٤ پر از تلخ و شيرينی های جدايی نیز هست:” نميدانم ميدانی كه چقدر منتظر آمدنت به انگلستان هستم، و اينكه چقدر برای من مهم است – برای من به معنی دنياست آمدنت – و يقينا بدنم، تمام بدنم از آن توست، همينطور كه تمام بدن تو، تمام تو از آن من، عشق من است.” 

حتی ميتوان حس پنهان كاری پر مخاطره ای را در نامه ای دريافت، اين بار نه برای رابطه ی نا متعارف دو انسان بالغ، كه رابطه با يك هم جنس مونث.

در سوی ديگر، بعضی نامه های اروتيك خنده آور و با مزه اند. نامه ی عجز و لابه آميز مارسل پروست را در نظر بگيريد كه به پدر بزرگش نوشته بود تا از او پول درخواست كند، تنها به اين هدف كه يكبار ديگر به سراغ روسپي ای برود كه از اين طريق بتواند “عادت خود ارضايی مسخره اش را ترك كند”، چون بار اول دست و پا چلفتی ظاهر شد و قابلمه سفالی داخل اتاق را شكست و كارش نيمه تمام ماند. 

2678.jpg          يكی از نامه های جورجيا اوكيف به آلفرد استيگليتز در ١٩٢٢. عكس: مجموعه ی ادبی آمريكايی ييل، كتابخانه ی دست نوشته ها و آثار عتيقه ی بينكه  

اما بدنه ی اصلی اين نمايش را نامه های جويس تشكيل ميدهند. مارس و ديگر بازيگران از جمله برايان لوبل، راشل يانگ و نائومی ووديس به خوانش پيام های سرگين اندود او خواهند پرداخت. و اين نامه ها واقعا بي شرمانه و بی ادبانه اند، بخصوص پر از وسوسه های سكس مقعدی. “آنشب كون تو پر از گوز بود عزيزم.” جويس در ١٩٠٨ به بارناكل مينويسد:” رفيقای چاق و چمبه، اونايی كه طوفانی و طولانی اند، اون كوچولو موچولوهايی كه شاد و شنگولن و خيلي گوزای شيطون و ريزه ميزه ی ديگه.” 

مارس اعتراف ميكند: “من از خواندن نامه های جويس سراپا شوكه شده بودم”. “بوضوح ميشود ديد جويس چقدر به مسائل مقعدی و مدفوع و اين چيزها گرايش داشته است. اينكه بخصوص علاقه و تمايلات ات را در آن نوع عادات غير معمول بیابی، آنهم در بيش از صد سال پيش… به نظرم به شكل جالبی تكان دهنده است. نگاه احمقانه ی من را در اين باره كه گرايشات اينچنينی صرفا محصول زندگی امروز هستند، تغيير داد.” 

اين پروژه زمانی آغاز شد كه مارس پس از رأی برگزيت (خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا) دور از خانواده و در محل اقامت هنری اش در نيويورك دچار افسردگی شد. فردی دانشگاهی به روی بالكن آمد و در حاليكه به او قول داد او را بخنداند، به مدت نيم ساعت شروع به خواندن نامه های جويس كرد. اين كار او اثر خودش را به جا گذاشت – و حالا مارس ميخواهد اين قابليت خنده آوری را با ديگران به اشتراك بگذارد. او ميگويد: “حس لذت بخشی است كه بتوانی از تجربه ی شخصی و تابوی خودت امری عادی و روزمره بسازی.” “ميخواهم راجع به بدن ها صحبت كنم…. ميخواهم راجع به لذت حرف بزنم.” به اشتراك گذاری شخصی ترين شكل نامه ی اروتيك در ميان عموم يقينا با پوزخند های يواشكی همراه خواهد بود. اما اين نامه ها هم لايق توجه و قدر دانی اند چرا كه به ما گونه های متفاوت لذت های جنسی را که در گذشته وجود داشته اند، يادآور ميشوند – و اينكه حتی نوشتن و روی كاغذ آوردن اين حواس نيز خود نوعی هنر است.