كلاس مردگان

اثر تادوژ كانتور

fo_plewinski_wojciech_teatr_09_5788698.jpg

 بخش آخر: نقد و بررسی

نگارش و ترجمه: امين زرگريان

در قسمت قبل به معرفی اثر و خلاصه ای از نمايش پرداختم. در اين بخش دوم، كه در واقع قسمت پايانی در این سايت درباره ی كلاس مردگان است، به طور دقيق تر به نقد جزيیات بيشتر اين نمايش خواهم پرداخت.

اجسام و زوايا

the-dead-class-by-tadeusz-kantor.jpg

با اينكه اثر در سال ١٩٧٥ نوشته شده، كانتور اشارات بسياری به جنگ جهانی و خاطره ی پر تنش يهوديان لهستان كرده، نه به گونه ای واضح و مستقيم، كه به شكل سمبليك از آنها استفاده كرده است. صندلی ها و نيمكت های چوبی ای كه كانتور خودش يك به يك انتخاب كرده و در جاهای مختلف روی سن قرار داده، به شكلی سعی در يادآوری تابوت چوبی به بيننده را دارد. كتاب های كهنه و بعضا پاره در دو گوشه ی صحنه توجه بيننده را به خود جلب ميكنند. روی تخته سياه، چند ضلعی های كلاس رياضی و هندسه خودنمايی ميكنند. دانش آموزان لباس رسمی به تن دارند، كلاس تاريك است و ديوارهای آجری و سنگی نمناك آنها را احاطه كرده اند. در جايی از نمايش، يكی از دانش آموزان قابی شيشه ای در دست دارد و تمام مدت از درون قاب با معلم در تماس است. لامپ های كم نور، راهروهای تنگ و تاريك، جارو و خاك اندازی كه غبار كف كلاس را با آن می روبند، همه و همه سعی در انتقال مفهوم تلاش و در عين حال عدم توانايی بازگشت به گذشته را دارند. اجسام و فضاها در بيشتر آثار كانتور به شكلی نمادين از اضطرابی خبر ميدهند كه در مرز ميان مرگ و زندگی، مدام در حال كاهش و افزايش است. 

پر و خالی شدن كلاس

14bfd72a.jpg

در جايی از پرده ی اول، دانش آموزان كه همه بزرگسال هستند، از روی صحنه خارج ميشوند، اما كمی بعد تر با مجسمه های كودكان بر پشتشان وارد ميشوند. مجسمه های مومی همگی نماد انسان بی روح اند، در حاليكه بر پشت انسان های ديگر، كه بزرگسالی آنها هستند، حمل ميشوند. در طول اجرا، دانش آموزان بسياری به كلاس وارد ميشوند كه ابتدا آنجا نبوده اند. كانتور با اين كار تلاش ميكند مفهوم بي معنای حضور و غياب در مدرسه را به تصوير در آورد. حتی در ابتدای نمايش هم، هنگامی كه معلم حضور و غياب ميكند، شاگردان او با دو انگشت (به حالت پيروزي) اعلام حضور ميكنند. اگرچه يكی از شاگردان، در عين حضور فيزيكی، غایب است و بايد دستش را به زور بلند كنند. اين پر و خالی شدن تا آنجايی ادامه می يابد كه كلاس به خرابه ای بدل ميشود و دانش آموزان بزرگسال (كه كودكان مومی را بر پشت خود حمل ميكنند) از فضای كلاس دور شده و به دل طبيعت پناه ميبرند. 

گفتگوی ميان مردگان 

the-dead-class-by-tadeusz-kantor.jpg

در بخش های ميانی و پايانی نمايش، بازيگران بزرگسال درگير نمايشی ميشوند از زندگی فردی شان. يك نفر ميميرد، يكی زايمان ميكند و ديگری در حال مرور درس های مدرسه است. جو حاكم بر صحنه در بيشتر بخش های نمايش، ديالوگ هيستريك ميان بازيگران است كه برای بيننده بی معناست. اما نكته همين است: بيننده هرگز در كلاس مردگان حاضر نبوده و نخواهد بود؛ برای همين، يكی از ويژگی های برجسته ی كلاس مردگان كانتور، اين حضور او روی صحنه است. او هم صحنه گردان واقعيت است و هم روی صحنه، از گذشته ی كودكان بزرگسال خبر دارد. او تنها كسی است كه ميداند گفتگوی ميان مردگان ثمره اش براي بيننده چيست. در بيشتر بخش های نمايش، كانتور خود درگير ديالوگ هايی ميشود كه صحنه به او تحميل ميكند. راحت تر بخواهم بگويم، تمام طول تئاتر پر است از صحنه هايی كه كانتور در حال فرمان دادن به بازيگران است گويی هنوز نمايش شروع نشده است. اما اين تا حدی هم به بيننده دلگرمی ميدهد كه تنها نيست؛ كارگردان و صحنه گردان، لحظه به لحظه در حال تماشا و مراقبت از اين فضای تروماتيك اند. 

نگاهی دوباره 

بی دليل نيست كه فضای تئاتر كانتور و گودوروفسكی را فضای پسا تروماتيك پس از جنگ جهانی ناميده اند. تاكيد بسيار زياد كانتور بر استفاده از دانش آموزان، در حاليكه در قامت بزرگسالی در كلاس نشسته اند، و كودكان مرده را بر دوش حمل ميكنند، همين اشاره ی او به نسلی است كه گذشته اش از كلاس درس، به مرگ و خاكستر كشيده شد. كلاس و كلاس های درسی كه دانش آموزانش بايد با غيبت اجباری كنار ميامدند؛ درس هايی كه هيچوقت يادگرفته نشدند و نسلی كه آموزش و تحصيل را نيمه راه رها كرد. اين نمايش آنقدر جنبه ای پر از تنش و اضطراب برای بيننده دارد كه ميتواند تا ساعت ها ذهن بيننده را مشغول خود كند. اگر بخواهم كليتی از نمايش كلاس مردگان برايتان بگويم، بايد اذعان كنم كه كمتر نمايشی در اين ژانر (آوانگارد/تجربي/فلسفي) اين اندازه تجربه ی شخصی بيننده را نيز بعنوان دانش آموز درگير خود ميكند. شما لزوما موقعيت فروشنده، راننده، معلم يا هر فرد و حرفه ی ديگر را بواسطه ی چند ديالوگ درك نخواهيد كرد، اما زمانيكه كه صحبت از نقش تك تك ما بعنوان دانش آموز می شود، همه ی ما مي توانيم به نوعی به اين تجربه متصل شويم، بخصوص در دنيای امروز كه كلاس های درس همچنان بمباران ميشوند و دانش آموزان آنها مردگانی بيشتر نيستند.