رویای دست نیافتنی بودن – بخش اول
تحلیلی بر خیره نگری زنانه در فیلم”نقاب“ اثر اینگمار برگمن
نوشته بنتون مدوز
”نقاب“، اثر اینگمار برگمن بواسطه ی کاراکتر و فرم فیلم، به سختی قابل تحلیل روانکاوی است. سوزان زونتاگ میگوید بیننده میتواند به جلو پیش برود و فیلم را تماشا کند، اما هرگز موفق به تحلیل کامل نمی شود.
بطور خلاصه، فیلم درباره دو زن است که تمناهای متضادشان موجب می شود تابستانی را در کنار هم در کلبه ای بگذرانند و تجربه ای کتارتیک (روان پالایانه) در کنار هم داشته باشند. جان سیمون، منتقد سینمایی، معتقد است فیلم بر مبنای مراقبه ای برروی اعداد ۱ و ۲ نوشته شده است: فیلم درباره دوگانه شدن یک است و یگانه شدن دو. فیلم در تمام مدت در تلاش است تعادل ایجاد کند، یا حد اقل پارادوکس ها و تناقضات زندگی را توجیه کند، که بیشتر این تناقضات در قالب وجود الیزابت و آلما ظاهر شده اند. خیلی از منتقدین درباره دوگانه ی متضاد تماشاگری زنانه نوشته اند، و نظر من این است که با خوانش خیره گی نگاه این دو زن، نگاه ظاهری و نگاه مجهول، می شود قفل فیلم شعرگونه ی برگمن را باز کرد.
سوال اول اینست که: مشکل واقعی الیزابت چیست؟ او خیلی سالم به نظر می رسد، اما سکوتش، همانطور که آلما هم فورا در میابد، در ظاهر عمدی و آگاهانه است. حتی وقتی دوزن به کلبه ی کنار ساحل می رسند الیزابت در سکوت مطلق است، در حالی که در نامه اش به خانواده می نویسد حالش روبه بهبودی است. جان سیمون بر این باور است که عنوان فیلم خودش ما را به سمتی مشخص راهنمایی می کند: واژه ی پرسونا (بازیگر) در لاتین به معنای نقاب است. این نکته ی جالبی است، اما سیمون رد پای واژه نقاب رافراتر از این می گیرد. اینگمار برگمن وقتی در حال ساخت فیلم بود، مشغول خواندن اثری از کارل یونگ می شود که نقاب را به عنوان نقشی تعریف میکند که فرد برای سودجویی از دیگران و به نفع خود به کار میگیرد. بر این اساس، وقتی الیزابت ناگهان از بازی در تئاتر سر باز می زند، که این خود همراه با نیاز او به خنده و سکوت مبهم او منجر می شود، در واقع به نظر می رسد او این جمله ی شکسپیر را که”تمام جهان صحنه بازیگری ست“ را دریافته است. من متوجه خندیدن او شده ام. او دقیقا دارد به همین حرف عمل میکند. الیزابت، وقتی روی صحنه ی نمایش است، می داند که هر عمل، چه در تئاتر و چه در زندگی واقعی، پرده ای از نمایش است. طعنه ی دردناکی در این ناراستی مشترک زندگی و تئاتر وجود دارد.
نسخه ی زبان اصلی این مقاله را اینجا بخوانید.